آکوردهای علیرضا روزگار

دختر ترک دلمو بردی منم عاشقتم رک با یه جاذبه ای که غیر طبیعی برد دلمو برد دختر ترک یه نگاه بنداز به این دل که زدی وبردی با یه زیرچشی ببین چی به سرم آوردی دلمو بردی (بردی دل از باور من ای ترک غارتگر من می بردی از ساغر من یکدم بشین در بر من دلبر ای ترک غارتگر من دستی بکش بر سر من جا

تو دستام گرمی دستات جا مونده و بی تابم چه حالی داره بیتابی چه خوبه با تو بیخوابی نمیتونم دیگه طاقت بیارم رو به روت از بس تو جذابی دارم آروم آروم میکشم دستامو رو موهات چقد زیبایی عشق من چقد خوش رنگه اون چشمات عجب نقاشی ای کرده خدا مینازمت ای ناز اح

واسه آخرین بار قراری بذار میخوام با تو اتمام حجت کنم دلی رو که دادی پی سر نوشت میخوام با خیال تو قسمت کنم واسه آخرین بار قراری بذار همون جا که با تو شدم رو به رو سلامی که گفتی هنوز یادمه خداحافظت رو همونجا بگو بهت گفته بودم الهی بمیرم اگه باز ببینم غمی توی چشمات بهم گفته بودی نمیبینی هیچوقت

پدر اسمت همیشه رو لبهاست پدر مهرت همیشه توی دلهاست پدر دفتر شعرت توی طاقچه تنها آرامش قلبم تو شبهاست پدر یادم نمیره مهربونیت پدر یادم نمیره همزبونیت پدر وقتی که رفتی من شکستم پدر حرف همس حرف جوونی پدر پشتم شکست از رفتن تو

هرگز نشد بیایی پیشم بگیری دستای منو بدونی من عاشقتم گوش کنی حرفای منو تو بی وفا بودی ولی اون که برات میمرد منم تازنده ام دوست دارم اینه کلام آخرم من که نتونستم تورو یه لحظه تنها بزارم توسردی خاطره ها بگم که دوست ندارم دلم میخواد همین یه بار اشک

منو وادار نکن بشکنه بغضم من از سنگینیه این بغض میترسم من از اطرافیانم روزی چند بار جای قرصای سردردو میپرسم بعد یه عشق چند ساله ی مبهم تو چشمام بی کسی فریاد میزد عشقم به خاطر عشق جدیدش وقت رفتن سر من داد میزد هی غریبه جای من نشستی پاشو خیل

میخواستم با یکی باشم که از یادم بری دیگه نمیدونم چرا بازم دلم از عشق تو میگه یه دستایی تو دستامه ولی مثل تو اصلا نیست اونم باعشق من زندس ولی اون نیمه ی من نیست یکی هرروز و هر لحظه واسم از عشق می خونه ولی عشقم تو بودیو کسی چیزی نمی دونه کسی درکم نکرد اون روز که رفتم زیر سقفی که

منو بارون دوباره به باغ تو رسیدیم تو باشی چیکه چیکه به پات دنیا رو میدیم صدای خسته ما هنوز چشم انتظاره چه قدر باید بمیریم تا برگردی دوباره به یاد تو میخونیم شبا از پشت شیشه با هر قطره صدامون واست تکرار میشه داره بارون می باره چه بی رنگه ستاره

میدونستم از دستم میره میدونستم بهونه میگیره میدونستم خوبیای من توی قلبش جا نمیگیره به هر بهونه ای که بود می خواست از این خونه بره کسی که رفتنی باشه واسه جدایی حاضره آی از عشق ای وای از عشق به رفتنش راضی شدم فهمیده بودم که چرا

بگو دردت چی بود که گذشتی از منو رو به روش نشستی خیلی عمدا تو چشاش نگاه کردی حتما و بهش گفتی که دوسش داری رسما و آره عاشقش شدی بگو تو فاصله ای که افتاده بینمون من مقصرم یا هر دومون بگو رابطمون از کجا سرد شده گو کی پا گذاشته توی قصمون ای دیوونه دوست دارم هنوز برگرد پیشم پای اون نسوز اون عاشقت نیست فقط میخواد با تو تنهاییاشو سر کنه شبو رو

الهی بمیرم اگه باز ببینم غمی توی چشمات الهی که باشه برای دل من تمومی دردات الهی بمیرم واسه اون نگاهت که انقدر نجیبه الهی بمیرم واسه اشک چشمات که خیلی غریبه بمیرم الهی واسه تو واسه تو تو که گریه کردی تو که لحظه لحظه تموم غما رو با من سر میکردی دیگه گریه بس کن بذار واسه ی من تم

بی تو دلگیرم وقتی که میبینم با دیگری نشستی من آروم نمی گیرم شکستن من رو چه ساده میبینی به غیر تو هیچکسو تو دلم نمی بینم دروغه که دوسم داری آره میری تنهام میذاری من میمونم و غصه هات که داری توی قلبم می کاری حرفات باد هواست همه کارات اشتباست می خوام مثل خودت شم ولی قلبم خیلی با حیاست

عادتم دادی به چشمات حالا ترکم می کنی منو انداختی تو دامت حالا ترکم می کنی من به پای تو گذاشتم همه ی زندگیمو حالا ترکم می کنی حالا ترکم می کنی حالا ترکم می کنی حالا ترکم می کنی من رو دیوار اتاقم چه بزرگ و عاشقونه عکستو نقاشی کردم ولی تو تو چطور دلت میاد حتی از تو دفتر خاطره هات اسم منو خط می زنی قصه هامو پاک می کنی حالا ترکم می کنی

نمیگم بهت خداحافظ ازم رد شی به آسونی به چی دل خوش کنم من بعد تو که پیشم نمی مونی نمیگم بهت خداحافظ که برگردی ز تصمیمت غمو دادی به آغوشم خوشیات باشه تقدیمت نمیگم بهت خداحافظ که برگردی ز تصمیمت غمو دادی به آغوشم خوشیات باشه تقدیمت بذار با حس دلتنگی فراموشت کنم دیگه

یه خونه ی تاریک با یه دلی که شکسته یه مرد تنها که دل به غصه بسته تنها و غمگین دیگه همدم نداره واسه غم و غصه اش دیگه مرهم نداره خونه سوت و کور و اونم از دنیا خسته تموم غم ها به دورش پینه بسته نمیدونه از کی سراغ دلو بگیره به هرکی رو زد بهش گفتن میمیره بهش گفتن میمیره عشق من الهی

ناز داره تو چشماش دلبر من راز داره کنارش باشی دل آواز داره ناز داره ناز داره ناز داره ناز داره ناز داره تو حرفاش لذت پرواز داره صدای نازکی چون ساز داره ناز داره ناز داره ناز داره ناز داره بی قرارم وقتی که نیستش کنارم دل به هیچ کاری ندارم بی قرارم بی قرارم بی قرارم بی قرارم من واسش چشم انتظارم خوندن از چشمای نگارم هرشب و هر روزه

من عاشق صداقت تو عاشق خیانت هردو به این دورنگی بدجوری کردیم عادت راه منو تو اینجا از همدیگه جدا شد تو باش پی جوونیت پشت یه خواب راحت کاش حرف قلبت مثل چشمت بی گناه بود وای هرچی خوبه راجب به تو اشتباه بود من میرم از این زندگی از پیش چشمات تو هم بمون با کل دنیا

یکی بیاد به من بگه عشق مگه آدم میکشه دل عاشق به یه زنگ به دوست دارم خوشه تو ندیدی حالمو که همش بارونیم تو نگهبان باشی عشقم من یه عمر زندونیم من یه عمر زندونیم ... دیوونه ی بی احساس جز تو دلم چی میخواست میگی تو عاشق نیستی از اون حرفاست کی واسه عشق خواهش کرد موهاتو نوازش کرد

دیوونم کرده دوتا چشمای رویایی دیوونه من که بد عوض شدم تو هم باید برگردی به خونه داره پاییز میرسه دستات باهام نیست بی حسه دستام تکلیفم معلوم بشه لااقل بذار تموم بشه حرفام دلتنگم واسه روزایی که پرته حواسم واسه روزی که گل خریدی واسم واسه اون روز که بوی عطر تو موند رو لباسم ... حیف فقط خاطره موند

در دسترس نباش دلتنگ شیم یه کم من عاشقِ توأم،حتی اگه نگم بیا یکی دو،روز بازم مثِ قدیم جدا بشیم ولی،دل به کسی ندیم من قهر میکنم،تو گُل برام بیار دل گیر میشم و،تو از دلم درار وقتی دلت گرفت،منو صدا بزن وقتی دلت گرفت،بشین کنارِ من پیر شدیم،آره زمین گیر شدیم دیر شده،ولی چه دل گیر شدیم پیر شدیم،آره زمین

امشب دوباره بارون اومد باز توی سرم خاطرات با اون اومد اون الان پی عشقو حالو من اینجا توی‌ حال داغونو بد بازم شب بیداری بایه زیر سیگاری پر ته سیگاری شدم معتاد این زهرماری چرا زندگیم افتاد رو دور بدبیاری با اینکه بم بد کردی ولی باز دلم میخواد برگردی مدام توی سرم میچرخه تموم لحظه هاییکه بحث کردی تمومه فکرای شهر شروع میشه سر شب میترسم